یادش بخیر...
سالها بعد که از من و تو..
جز گیسویی سفید،تنی رنجور،ودستانی لرزان چیزی باقی نمی ماند...
تک تک این برگ ها را،
از زیر خروارها خاک بیرون می کشی..
لبخندی تلخ می زنی..
و زیر لب می گویی:
«یادش بخیر...»
[ شنبه 92/6/23 ] [ 7:26 عصر ] [ زهرا محمدی ممان ]